فهرست مطالب

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و ششم شماره 1 (پیاپی 141، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/12
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فاطمه سادات میرعارفین، محمود مهرمحمدی*، مجید علی عسگری، غلامرضا حاجی حسین نژاد صفحات 9-40

    این پژوهش با هدف مقایسه صلاحیتها و شایستگیهای حرفه معلمی از منظر زیبایی شناسانه در هشت کشور جهان و ایران انجام شده است. انتخاب کشورها با در نظرگرفتن موفقیت آنها در مطالعات تیمز، پرلز و پیزا بوده است. این کشورها عبارت اند از: استرالیا، انگلستان، سنگاپور، فنلاند، کانادا، کره جنوبی، مالزی و هندوستان. چارچوب مطالعه شایستگیهای حرفه معلمی در پژوهش حاضر برگرفته از مقالات مهرمحمدی (1390 و 2017) بوده که عبارت اند از: کنش متاملانه، کنش متخیلانه، کنش خلاق، اتکا به دانش مربوط به پیشینه دانش آموزان، نسبت ویژه دیالکتیکی میان دانش نظری و عملی، دیدن(تشخیص) مسئله در موقعیت، اتکا به هوش تاملی به علاوه هوش تجربی، دغدغه یادگیری مادام العمر و مستمر، تولید دانش حرفه ای، انعطاف پذیری و سیالیت در اهداف یادگیری دانش آموزان، کمک به ایجاد یادگیری لذت بخش، التزام به استفاده از روش ها یا اشکال گوناگون ارایه در آموزش و التزام به سنجش آموخته های دانش آموزان با روش های غیر کمی(خبرگی). برای بررسی و تحلیل یافته ها از روش تطبیقی مقایسه ای و بر اساس الگوی چهار مرحله ای بردی یعنی توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه استفاده شده است. یافته ها نشان داده اند که شایستگیهای سیزده گانه موردنظر این پژوهش در برنامه های درسی تربیت معلم کشورهای مورد بررسی کمتر به رویکرد زیبایی شناسانه پرداخته اند. بر این اساس، برخی از کشورها، از طریق استانداردها یا الگوهایی به صلاحیتها و شایستگیهای حرفه معلمی پرداخته و برخی دیگر اسناد ملی و چارچوبهایی برای آماده سازی معلمان در نظر گرفته اند. در ایران نیز اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سند برنامه درسی ملی و نیز سند معماری کلان دانشگاه فرهنگیان به برخی از وجوه و ویژگیهای حرفه معلمی پرداخته اند. شایان ذکر است که توضیحات ارایه شده در زمینه ویژگیهای حرفه معلمی در برخی از موارد، کافی، اما در اکثر موارد در حد عباراتی کوتاه و ناکافی بوده است.

    کلیدواژگان: زیبایی شناسی، تدریس، هنرمندی، شایستگی(صلاحیت)
  • فرحناز مینایی پور، حمید رحیمیان*، مرتضی طاهری، عباس عباس پور صفحات 41-62

    هدف پژوهش حاضر شناسایی راهبردهای آموزش کارآفرینان جوان در دوره دبیرستان بوده و برای انجام آن از روش پژوهش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر صاحب نظران حوزه آموزش کارآفرینی بودند. نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس و روش نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است. به همین منظور 22 نفر مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از سیستم کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که برای آموزش کارآفرینان جوان در دوره دبیرستان باید به دو راهبرد درون -سازمانی آموزش کارآفرینی و راهبرد برون-سازمانی آموزش کارآفرینی توجه شود. راهبرد درون- سازمانی آموزش کارآفرینی شامل تدوین برنامه درسی پرورش- محور و پیوسته، مدیریت استعداد دانش آموزان و توانمندسازی کادر مدرسه با تمرکز بر معلم است. راهبرد برون- سازمانی آموزش کارآفرینی شامل فرهنگ سازی، خلق محیط نهادی حمایت گر و نیازسنجی ملی و فراملی است. به طور خلاصه، آموزش کارآفرینی یک اکوسیستم است و در هنگام تدوین راهبردهای آموزش کارآفرینی به دانش آموزان باید هم به محیط درون نظام آموزشی و هم محیط بیرون نظام آموزشی توجه کرد. با توجه به یافته ها، به منظور ارتقای آموزش کارآفرینی پیشنهاد می شود که آموزش کارآفرینی در همه سطوح مستقر شود، از روش های تدریس فعال استفاده شود، در کنار مشاوره های تحصیلی مشاوره کارآفرینی هم انجام شود، از معلمان شایسته کارآفرینی بهره گرفته شود، دولت از دانش آموزان کارآفرین حمایت کند و آموزش کارآفرینی عمدتا متمرکز بر دانش آموزانی باشد که روحیه کارآفرینی دارند.

    کلیدواژگان: کارآفرینی، آموزش کارآفرینان جوان، راهبرد های آموزش کارآفرینی
  • منیره رضایی* صفحات 63-82

    در ذیل هدف عملیاتی شماره 11 سند تحول بنیادین، راهکار 4-11، ناظر به ایجاد نظام ارزیابی صلاحیت معلمان شامل شایستگیهای اخلاقی، اعتقادی، انقلابی، حرفه ای و تخصصی و ارزشیابی متناسب با مبانی و اهداف سند تحول راهبردی است. با هدف تعیین شایستگیهای معطوف به هویت حرفه ای معلمان با ابتناء بر اسناد تحولی آموزش و پرورش، این پژوهش آمیخته در صدد پاسخگویی به این پرسش بوده است که شایستگیهای مورد انتظار اسناد تحولی از معلم و نیز مولفه های آن شایستگیها چیست؟ در بخش نخست پژوهش که ماهیتی کیفی داشت، از روش های اسنادی و کتابخانه ای، تحلیل مفهومی، تلفیقی، گروه خبرگان و در بخش دوم، بیشتر از روش های کمی بهره گرفته شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، چهارده نفر از صاحب نظران و سیاستگذاران حوزه معلم و تربیت معلم بودند که با معیار آشنایی با اسناد تحولی، به صورت هدفمند انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های کمی که با استفاده از روش های آمار توصیفی و غیرپارامتریک انجام شده، نشان داد که از منظر اعضای گروه خبرگان، شایستگیهای تعیین شده با گزاره های مستخرج از اسناد تحولی و نیز مولفه های تعیین شده با شایستگیها، همخوانی و توافق بسیار دارند. به این ترتیب، پس از فرایندی طولانی برای شناسایی و اعتباربخشی شایستگیها و مولفه های ذیل آنها و از طریق تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و داده های کمی، هشت شایستگی حرفه ای معطوف به اخلاق و تعهد حرفه ای، دانش تربیتی و مهارتهای تربیتی به عنوان شایستگیهای حرفه ای مورد انتظار اسناد تحولی آموزش و پرورش شناسایی و سی و شش مولفه ذیل آنها تعیین شد.

    کلیدواژگان: شایستگیهای حرفه ای معلمان، مولفه های شایستگیها، اسناد تحولی آموزش و پرورش
  • زهره عباباف*، مقصود فراستخواه، فائزه قدوسی صفحات 83-106

    معلمان عنصر کلیدی موفقیت نظام آموزش و پرورش به شمار می آیند و دانشگاه فرهنگیان متولی تربیت معلمان است. توصیفی روشن از شایستگیهای معلمی و تامل بر آن می تواند مقدمه ای برای ورود به مدیریت و رهبری سازمانی، برنامه های درسی تربیت معلم و خلق فرهنگ سازمانی متناسب با آن در دانشگاه فرهنگیان باشد. این مقاله به توصیف شایستگیهای معلمی از نگاه کنشگران در آموزش و پرورش و آموزش عالی پرداخته و در تکمیل آن، نقاط اشتراک و تمایز دیدگاه کنشگران را بررسی کرده است. داده های پژوهش بر اساس طرح پژوهشی کیفی با رویکرد پدیدارشناسی و به کمک مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شده اند. انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش مبتنی بر  شیوه نمونه گیری هدفمند و با رعایت تنوع گروه ها انجام گرفته است. مشارکت کنندگان 49 نفر از پنج گروه بودند که عبارت اند از: اعضای هیات رییسه، مدرسان، کارشناسان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، همچنین اساتید دیگر دانشگاه ها در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی. از تحلیل داده ها شش سازه شایستگیهای معلمی در حوزه های دانش نظری، دانش عملی، نگاه توحیدی و زیباشناختی، باورهای حرفه ای، فردی و فراشایستگیها با 15 مولفه اصلی و 62  خرده مولفه استنباط شده است. تحلیل داده ها به تفکیک گروه ها نشان داد که مدرسان، اعضای هیات رییسه و کارشناسان دانشگاه فرهنگیان درباره شش سازه شایستگیهای معلمی دیدگاه مشترک داشتند. گروه اساتید دیگر دانشگاه ها و دانشجویان در پنج سازه شایستگیهای معلمی با سه گروه قبلی مشترک اما در سازه شایستگیهای فردی متفاوت بودند.

    کلیدواژگان: تربیت معلم، شایستگیهای معلمی، کنشگران عرصه تربیت
  • شهرام نظری، بهزاد دیوکان*، محسن کوثری پور صفحات 107-124

    هدف این پژوهش، تبیین شاخصهای ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی شهر تهران بوده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گرد آوری داده ها از نوع پژوهشهای همبستگی است که به شکل میدانی انجام شده است. جامعه آماری آن را همه معلمان تربیت بدنی مرد و زن مناطق 19 گانه شهر تهران تشکیل داده اند. در این تحقیق تعداد 384 معلم تربیت بدنی به روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند، با استفاده از فرمول حجم جامعه نامحدود کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. به این صورت که مناطق نوزدهگانه آموزش وپرورش تهران به پنج بخش شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شده است و از هر بخش یک منطقه به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های پژوهش میان معلمان تربیت بدنی آن مناطق توزیع شده است. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه مقیاس ارزیابی معلمان تربیت بدنی (یلدیز، 2008) شامل 47 سوال بر اساس پیوستار پنج ارزشی لیکرت با آلفای کرونباخ 0/79 بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر معلمان معتقدند که کمیته ای چندگانه برای ارزیابی عملکردشان تشکیل شود و ارزیابی در پایان هر ترم تحصیلی انجام گیرد. یافته های پژوهش نشان دادند که تبیین شاخصهای ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی از برازش کافی برخوردار است. در این مدل، شاخصهای ارزیابی عملکرد شامل شاخص کلی عملکرد معلم، شاخص ارزیابی عملکرد محتوای برنامه درسی، شاخص عملکردهای فوق برنامه، شاخصهای مدیریتی عملکرد، عوامل کاهش دهنده عملکرد معلمان، نکات مهم در ارزیابی عملکرد معلمان و به کارگیری ارزیابی عملکرد در تصمیمات مختلف بودند.

    کلیدواژگان: ارزیابی عملکرد، معلمان تربیت بدنی، شاخصهای ارزیابی
  • زهرا مهربان* صفحات 125-152

    هدف این پژوهش شناسایی بدفهمی های دانش آموزان در علوم تجربی دوره اول ابتدایی و نقش آموزگاران در شناسایی و اصلاح این بدفهمی ها بوده است که به روش تحقیق ترکیبی طرح اکتشافی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه از میان مدارس ابتدایی استانهای آذربایجان شرقی، تهران، خراسان جنوبی و همدان انتخاب شده است. آموزگاران مدارس نمونه در یک دوره آموزش کوتاه مدت در مورد اصول بدفهمی شرکت کردند. اطلاعات پژوهش را آموزگاران در طول یک سال تحصیلی و با تکمیل کردن پرسشنامه مرتبط با بدفهمی در پایه های تحصیلی اول تا سوم به طور مجزا گردآوری کردند (336 گزارش). یافته های پژوهش نشان دادند که بدفهمی های واژگانی، مفهومی و پیش پنداشته شایع ترین بدفهمی های دانش آموزان دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی بوده اند و آموزگاران این بدفهمی ها را از طریق به کارگیری راهبردهای فعال یاددهی-یادگیری در کلاس علوم تجربی، همچون پرسش و پاسخ، مشاهده حین آزمایش، انجام دادن فعالیت عملی و شنیدن مکالمات درون-گروهی دانش آموزان شناسایی کردند. در حدود نیمی از راهبردهای به کارگرفته شده از سوی آموزگاران برای اصلاح بدفهمی ها راهبردهای معمولی تعاملی مانند انجام دادن فعالیتهای عملی، مقایسه و نتیجه گیری، مباحثه و نتیجه گیری و کاربرد چندرسانه ای ها بوده اند که دانش آموزان خود را به طور فعال درگیر اصلاح سازه های ناقص یا غلط ذهنی خود کرده اند. در مجموع نتایج پژوهش بیانگر توانایی قابل قبول آموزگاران مشارکت کننده در طرح برای شناسایی و اصلاح بدفهمی های دانش آموزانشان است.

    کلیدواژگان: بدفهمی، شناسایی بدفهمی، اصلاح بدفهمی، علوم تجربی، دوره اول ابتدایی
  • رویا رسولی*، فاطمه محمدی سیرت، سیمین حسینیان صفحات 153-169

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی به روش قصه گویی بر کاهش کمرویی و ارتقای هوش هیجانی و مولفه های آن در دانش آموزان دختر دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش آموزان پایه های پنجم و ششم دبستانهای دخترانه  شهر قم در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. نمونه پژوهش یکی از مدارس ابتدایی شهر قم بود که به صورت در دسترس انتخاب شد و 25 دانش آموز کمرو به صورت هدفمند انتخاب شدند(با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تشخیصی- تکمیلی با معلمان) و با جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (12نفر گروه آزمایش و 13نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه هوش هیجانی کودکان و نوجوانان بار- آن (2000) و پرسشنامه کمرویی کودکان کروزیر (1995) بود. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای، هفته ای یک بار، آموزش هوش هیجانی را به روش قصه گویی (قصه ها را پژوهشگران تهیه کردند و روایی حاصل شد) دریافت کردند، درحالی که به اعضای گروه کنترل هیچ آموزشی ارایه نشد. پس از پایان جلسه های آموزشی، پرسشنامه های مذکور برای هر دو گروه اجرا شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش هوش هیجانی به روش قصه گویی بر کاهش کمرویی (در سطح 0/99 و توان آماری 0/86) و ارتقای هوش هیجانی کلی  و مولفه های آن (درون- فردی، میان- فردی)(در سطح 0/95 و توان آماری 0/66 تا 0/99) در دانش آموزان دختر دبستانی موثر بوده است. براین اساس پیشنهاد می شود که در محیطهای آموزشی برای غلبه بر کمرویی کودکان آموزش هوش هیجانی با روش قصه گویی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: کمرویی، قصه گویی، هوش هیجانی
|
  • F. Miraarefin, M. Mehrmohammadi*, M. Aliasgari, G. Haajihosseynnejaad Pages 9-40

    With the aim of helping to improve the quality of teaching in Iranian teacher training centers a comparative study was undertaken in order to determine the extent to which aesthetically-based approaches to teaching are emphasized among the professional competencies sought after in the selected countries. Selection of the countries to be compared (Australia, England, Singapore, Finland, Canada, South Korea, Malaysia, and India) has been based on their performances in TIMSS, PIRLS, and PISA. The framework for the study is taken from the works of Mahmoud Mehrmohammadi wherein 13 characteristics of a competent teacher, such as being interactive, imaginative, and creative, are delineated. The findings reveal that in implementing these competency indicators in the selected countries aesthetically-based approaches are not dealt with that much. In some countries certain standards are used in order to define competency. In some others, including Iran, it is the documented national and political aspirations that define competency. It is worth mentioning that any reference made to the characteristics of teachers is mostly short and inadequate across all reviewed programs.

    Keywords: aesthetics, teaching, artistic, competency
  • F. Minaa’Eepoor, H. Rahimiyaan*, M. Taaheri, A. Abbaaspoor. Pages 41-62

    With the aim of helping to improve the teaching of entrepreneurship in high schools, this study set out to identify appropriate teaching strategies. A selective group of 22 experts in the area of teaching entrepreneurship was extensively interviewed. The interviews were   semi-structured and the data collected from them were coded using an open, axial, and selective coding system. Results show that two teaching strategies are needed in this area: an external and an internal strategy. The latter emphasizes planning a training-based curriculum, managing students’ potentials, and enabling school staff, especially teachers; while the former focuses on acculturation, creation of supportive environments, and needs assessment at both national and international levels. In other words, teaching entrepreneurship requires an ecosystem consisting of the educational organization’s both internal and external environments. It is suggested that entrepreneurship be taught across all levels using the active method of teaching, competent teachers hired, and student entrepreneurs supported by the government.

    Keywords: entrepreneurship, teaching young entrepreneurs, teaching strategies in entrepreneurship
  • M. Rezaa’Ee.* Pages 63-82

    Operational objective number 11 of the Fundamental Reform Document of Education, Act 4, calls for the establishment of a system of competency evaluation of teachers comprised of moral, revolutionary, and professional beliefs and consistent with the goals and foundations of the document. In order to identify these competencies and their constituents, reliable library sources were initially reviewed and experts interviewed. Then the identified set was given to a group of 14 specialists and policy makers in the areas of teaching and teacher training and familiar with the reform documents, in order to be validated. The results are indicative of high degree of correspondence between the identified competencies, their constituents, and the reform documents, based on which 8 areas of competency and 36 constituents are identified, among which are morality and professional devotion, and educational knowledge and skills.

    Keywords: teachers’ professional competencies, competencies constituents, educational reform documents
  • Z. Abaabaaf*, M. Faraasatkhaah, F. Ghoddoosi Pages 83-106

    Since teachers are a key agent in the success of any educational system, those involved in teacher training need to have a clear description of teaching competencies, reflection upon which could be useful in organizational leadership and administration, teacher training curriculum, and creation of a compatible organizational culture. To have as broad of a spectrum of competencies as possible, a group of 49 educational activists consisting of higher education administrators, teachers, experts, and students were interviewed extensively and in a semi-structured format. Data analyses revealed six constructs with 15 constituents and 62 elements. These constructs are theoretical knowledge, practical knowledge, aesthetical and Unitarian perspective, and personal and professional beliefs. Further perusal of the data showed that the administrators, teachers, and experts of the group shared view on all six constructs whereas university professors and students differed only in terms of the personal competencies.

    Keywords: teacher training, teaching competencies, educational activists
  • S. Nazari, B. Divkaan*, M. Kosaripoor Pages 107-124

    The aim of this research has been to help improve the performance evaluation of physical education teachers by identifying factors involved in such a task and exploring their relevance through a survey of such teachers in Tehran. A cluster sample of 384 physical education teachers was selected from among all such teachers in Tehran’s 19 districts divided into five geographic areas. Data was collected by distributing and collecting a questionnaire of 47 items on the assessment of physical education teachers, with the internal consistency of 0.79. Confirmatory factor analysis of the collected data yielded the following

    results

    The identified factors are adequately fit to the model wherein the general performance, curricular performance, performance in extracurricular activities, administrative performance, and factors degrading performance were considered as important in evaluation of physical education teachers’ performance. Furthermore, the responding teachers believe that a committee should do such an evaluation at the end of each semester.

    Keywords: performance evaluation, physical education teachers, evaluation indices
  • Z. Mehrabaan.* Pages 125-152

    To improve the quality of student learning it is necessary to identify their misconceptions and find ways of correcting them. Such misconceptions in science, and especially at the elementary school level, could be of grave consequences if not remedied. In this study a group of elementary school teachers from four provinces of East Azerbaijan, Tehran, South Khorasan, and Hamedan participated in a short course on the essence of misconceptions and ways of correcting them. Then they reported on their observations and corrective actions over the period of one academic year. 336 such reports on students of first through third grades were collected. Data analyses revealed that most misconceptions are lexical, conceptual, and preconceived. Utilizing active learning strategies, teachers were able to both identify and remedy these misconceptions. All in all, results are indicative of participating teachers’ ability in identification and correction of their students’ misconceptions.

    Keywords: misconception, identification, correction, science courses, elementary school
  • R. Rasooli*, F. Mohammadisirat, S. Hosseyniyaan Pages 153-169

    Emotional intelligence is the ability to control and manage emotions. Bashfulness is an emotional characteristic that could lead to social isolation and impact children’s performance across their developmental years. Learning social skills could help shy students overcome this problem. It has been hypothesized that such skills can be taught through storytelling, and hence, improve children’s emotional intelligence. To test this hypothesis, a group of 25 fifth and sixth grader girls identified by their teachers as shy, were assigned to two groups one of which learned social skills through storytelling while the other did not do anything. Both emotional intelligence and shyness of both groups were assessed before and after the eight 45-minute storytelling sessions. Data analyses show that the emotional intelligence of the experimental group improved and their bashfulness detectably reduced. It is thereby suggested that within the educational environments storytelling be deployed as a way of helping students overcome their shyness.

    Keywords: bashfulness, storytelling, emotional intelligence